اوها بلد بودند

اوها بلد بودند

مختصری درباره این اثر:

ارزش کتاب اوها بلد بودند به لحاظ معنوی با تقدیم یک مادر پر مهر و فداکار به فداکاری و مهر مادرش، افزون می شود.

مجموعه دفتر غزل و شعر، نیز از امتیازات این اثر است زیرا شاعر به ذائقه مخاطب احترام قائل است.

غزل هایی بر محوریت یک غزال بر مدار عزیز عشق “که یک دل بی گدار کم دارد“؛ شاعری قناعت پیشه که شب شعرش را میهمان آینه است.

با غزل هایی که سوز و گداز دارند با گل ها و گلایه ها، با خنده های قاه قاه کاکائویی، چفت و بست محکم و زیبا خورده اند.

آمیخته اند با اندوه و احتمال، بغض و بیزاری، غم و غربت، کابوس های تبدار، ترد و تردید، داغ و درد، کفش ها و پلک های تابه تا، خیال و خجالت و شیطنت، جدایی و حسرت؛ اشاره و انتظار و اضطراب، همچنین توامان آکنده از انکار، نجابت و وفا داری اند. غزل های زنانه ی زیبا که بسیار درخشان و دلبرانه اند.

و بخش دوم با اعتراض با اوضاع اجتماعی زنان آغاز می شود. روی سخن شاعر سرخ شده است به دوباره گیجی بندر و بندری می نویسد از سر درد و احساس. این بخش به شدت متاثر از جغرافیا و اقلیم جنوب است.

بگذارید من کمتر بنویسم و پیشنهاد کنم که این کتاب را یک جایی شاید کنار دریا، روی یک مبل، پشت یک میز، هر جایی که می خواهید حالتان بهتر بشود بخوانید.

 

وجه تسمیه:

اسم کتاب اصلا شاعرانه است. جمع بستن یک ضمیر جمع، جالب است. انتخاب آگاهانه پاره ی چهارم دومین شعر بخش دوم کتابش که به آیه شریفه 187 سوره بقره اشاره دارد برای نام کتاب، قابل تحسین است.

…[اوها،بلد بودند] و هی جادوت می کردند
تا جیب پایینی فقط جاروت می کردند
با حس من،گاهی کمی هم بوت می کردند؟
اصلا نمی فهمی، نمی فهمی، نمی فهمی…

این بخش از شعر پشت جلد مات و خاکستری و زیر عکس شاعرانه شاعر آمده است.

 

نمونه شعر:

آمدی نزدیک من تا راستای شانه ام
می کشیدی دست بر موهام جای شانه ام
با فرودی ناموفق آمدی تا نیمه راه
انتهای گردنم تا انحنای شانه ام
حلقه های بازوانت خواست تسلیمم کند
ناگهان اما، فرار و کودتای شانه ام
لشکری از بوسه آوردی که تسخیرت شود
کشور احساس در جغرافیای شانه ام

در دفاعی نامقدس ایستادم روبروت
دور می کردم تو را از مرزهای شانه ام
“بار عشق و مفلسی صعب است و می باید کشید”
می کشاندت پا به پای شانه ام
دوستت دارم بیا” فصل الخطاب جنگ هاست”
باز هم تسلیم بی چون و چرای شانه ام.

معرفی شاعر:

سارا فقط یک شاعر و غزل سرا نیست. بلکه یک ترانه سرا، معلم و مادر پر کار است که پس از سوز نعشی، « اوها بلد بودند» را میانه‌ی سال 1398 توسط انتشارات بومی « سمت روشن کلمه » در فاصله‌ای اندک چاپ کرد.

یوسف ملایی- کارگروه فضای مجازی هرمزگان

 

سایر نمونه کارها

 

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *