توضیحات
«زینب محبیپور» نویسندهی جوانی است از یکی از روستاهای شهرستان جاسک در جنوب شرق کشور؛ رمان «پرواز کن» تجربهی نخست این نویسنده جوان و جنوبی است.
او در روستای دور افتادهی خود با تلاشی در خور تحسین دورههای آموزش مجازی داستاننویسی را با تمامی محرومیتهایی که با آن مواجه بوده گذرانده است.
در طول دورهای که مراحل آمادهسازی و چاپ کتابش گذشت آنچه بیش از هر چیز به چشم آمد تلاش و شوق این نویسندهی جوان بود تلاشی که خود کتابی ماندگار بود.
رمان «پرواز کن» به مصائب بیشمار زنان جنوب ایران پرداخته است.
تجربهی زیستی زینب محبیپور یاریرسان او برای این روایت رنجآور بوده است.
او ساده و بیپیرایه، زندگی دختری در جنوبیترین بخش ایران را با قلمش به تصویر کشیده است.
از باورهای نادرست و سیطرهی اجبار با رنج و صداقت تمام سخن گفته است.
«وقتی به آبادی رسیدم، دوباره حالم بد شد، حس پرندهای را داشتم که صاحبش او را از شانه خود به درون قفس انداخته. وارد خانه که شدم سریع به آشپزخانه رفتم و چیزی برای ناهار آماده کردم. نمیدانستم چرا او آنقدر مهربان برخورد میکرد که انگار چیزی برایش مهم نبود. به چشمانش زل زدم، او چقدر بزرگ شده بود، جاافتادهتر و مردانهتر. احساس سبکی میکردم و حس پرواز داشتم. چرخی در خانه زدم و پنجرهها را باز کردم. نسیمی گرم پیچید، چه عصر زیبا و نسیم دلنشینی بود.»
سطرهایی از کتاب
نظرات
هنوز هیچ نقد و بررسی صورت نگفته است.