📙گزارشی از آیین رونمایی از مجموعه شعر شانه هایم آلزایمر ندارند

حالا شانه های من عاشق اند
و چشم های تو خطاط
که مرا
نستعلیق نه
شکسته می نویسند
سرگیچه می روند
کلمه ها و قلم
شانه هایم آلزایمر ندارند…
«مرضیه برمال»

✍️یداله شهرجو:

💠شروع جدی من در ادبیات با شروع کار « مرضیه برمال » فاصلۀ دوری نداشت. هر دوی ما اوایل دهۀ هفتاد شروع کارمان بود.

نام و شعرش را برای اولین بار در صفحۀ « تنفس در هوای شعر» دیدم و بعدها خودش را در برنامه های شعرخوانی بندرعباس و میناب… .

دختر آرام و کم حرف ادبیات که بیشتر باید حرف هایش را در شعرهایش پی می گرفتی و شعرهایش روایت ساده و در عین حال عمیق او از ناگفته هایش بود.

با سکوت و آرامشی که در چهره داشت تصور نمی رفت بتواند هم پای دنیای پرشر و شور ادبیات تاب بیاورد.

گرچه در مقطعی مرعوب ناخواسته های این دنیای وارونه شد.

اما او همچنان در کنار شعر و ادبیات باقی ماند تا با تاخیری نسبتا زیاد اولین مجموعه شعرش را در در ابتدای زمستان امسال چاپ و منتشر کند.

💠شامگاه چهارشنبه ، یازدهم دی ماه مراسم رونمایی از « شانه هایم آلزایمر ندارند» اولین مجموعه شعر مرضیه برمال بود.

او که در این سال ها ساکن تهران است، برای شرکت در این برنامه مهمان بندرعباس ، شهری که بسیار دوستش می دارد.

و حتی موقع صحبت در این مراسم نتوانست آن را پنهان کند بود.

مراسم در سالن مرکز فرهنگی هنری شماره چهار کانون پرورش فکری برگزار شد. سالنی که چندان بزرگ و مجلل نبود اما به شدت عطر کتاب و سادگی با عطر گل های نرگسی که در سالن چیده شده بود فضا را معطر کرده بود.

💠«ماه لی لی بستکی » چراغ های رابطه را روشن کرد با توصیفی زیبا از این روزهایی که در ادبیات هرمزگان می گذرد.

از میان برج و باروهای تجاری ، آنچه در هوای بهاری این روزهای هرمزگان قابل استشمام و رویت است، شمایل کتاب و عطر کلمه است.

بهانۀ شیرینی که اهالی ادبیات را گرد هم آورده تا تولد کتابی را که حاصل رنج فرسایی سال های یک شاعر است به سرور بنشنیم.

💠مرضیه برمال از چهرهایی است که مرز میان « منِ دیداری اش » با « منِ شاعرانگی اش » بسیار اندک است.

وقتی برای صحبت در مورد خودش و کتابش در جایگاه قرار گرفت; به سختی می توانستی مرز میان این دو را تشخیص دهی.

او از خودش از شروع سرودنش گفت از شانه هایی که هرگز نمی توانند آلزایمر داشته باشند برای مادرش خواند.

تا بازی اشک را به چشم ها بیاورد برای کاکا یوسف خواند تا بغض کند تا بخندد تا چشم در چشم یوسف از عطر گل های نرگس سرشار شود.

💠 استاد «مسعود فرح » چهرۀ نام آشنای ادبیات هرمزگان در تحلیل و واگشایی خود به تقسیم بندی زمانی این مجموعه در سه دوره اشاره کرد.

دوره هایی که با مولفه هایی مانند « یادآوری » ، « هوشمندی و بیداری » ، لذت و آرامش » و « اندیشه » تعریف شده اند.

ایشان در شعرهای دورۀ اول مولفۀ یادآوری را برجسته تر برشمردند و هوشمندی و بیداری را در شعرهای دورۀ دوم شاخص دانستند.

مسعود فرح ضمن خواندن شاهد مثال هایی برای دوره های مختلف از کتاب ؛ برای دوره سوم به بار نشستن اندیشۀ شاعر اشاره کرده و لذت و آرامش را حاصل دست یابی شاعر به همین اندیشه دانستند.