بندرعباس-ایرنا-کتاب «خواجه‌عطا» نمایشنامه‌ای به نویسندگی مجتبی سلیمی است که در آن به تئاتر هرمزگان و قدمت این جلوه هنری به لحاظ طیف وسیع هنرمندان اشاره دارد.

این کتاب در ۵۲صفحه به شمارگان ۵۰۰نسخه و قیمت ۱۸۰هزارریال در سال ۹۹ توسط انتشارات سمت روشن کلمه چاپ شده است.

در این کتاب به موضوع تئاتر استان هرمزگان با تمام گستردگی‌اش پرداخته شده اما کمتر به سمت خلق متون نمایشی سوق داشته و شاید یکی از دغدغه‌های همیشگی هنرمندان این رشته دستیابی به متون در خور نویسندگان بومی بوده است.

هر چند نمی‌توان وجود تعدادی از چهره‌های ناب در عرصه نوشتن را در هرمزگان نادیده گرفت و تلاش چندین ساله شان را به حساب نیاورد ولی این چهره‌های انگشت‌شمار همواره جوابگوی خیل بی‌شمار خانواده بزرگ تئاتر در هرمزگان نبوده‌اند.

بخش‌هایی از کتاب

خواجه‌عطا: مراقب اطرافتون باشین امیر جوان
سیف‌الدین: تو مراقبمی. پدرم می گفت وقتی می‌تونی یه شاه باشی که یه سردار بزرگ کنارت باشه. من سیف‌الدین پادشاه هرمز نسبت به تعهد
پدرم پایبندم. و هر چی که بخوای برات فراهم می‌کنم. این خواسته پدرم بود اون گفت خواجه‌عطا رو کنار خودت نگه دار اگه به قیمت از دست دادن پادشاهیت باشه.
خواجه‌عطا: می خوام چند صباحی به سفر برم. یه جای دور که ابرهاش
به زمین لبخند بزنن…
سیف‌الدین: تو بمون. من به تمام ابرهای زمین دستور می‌دم که به خواجه عطا نائب‌السلطنه هرمز لبخند بزنند. اصلا خواسته‌ت رو اجابت می‌کنم. یه غراب و صد خدمه بهت می‌دم و تمام دنیا رو بگرد. اصلا بشو مارکوپولو. خوبه؟(قلاب سیف‌الدین به جایی گیر می‌کند)

خواجه‌عطا: نه سرورم منظور من این حرفا نبود. من… من…
سیف‌الدین: این حرفا رو بذار برای وقت دیگه (قلابش ماهی می‌گیرد)
این بار دیگه می‌گیرمش… زد… زد… خواجه‌عطا بیا کمک…

درباره نویسنده

مجتبی سلیمی از چهره‌های جوان عرصه تئاتر در هرمزگان است و نمایشنامه «خواجه عطا» از نوشته‌های اوست که دو سال قبل در این استان اجرا و با استقبال مناسبی همراه بود.
هنرهای نمایشی، مدیریت، موسقی و مجری‌گری حرفه‌ای تلویزیون از مهارت‌های تخصصی این نویسنده هرمزگانی به شمار می‌رود.

او خود در مورد خواجه‌عطا و این نمایشنامه نوشته است: اهمیت هرمز را در تاریخ باید جست در جایی که مردمان در کنار حاکمان برای هرمز می‌جنگیدند و روزگاری آلبوکرک پرتغالی با به‌روزترین سلاح‌های خود و با کشتی‌هایی که سینه اقیانوس‌ها را می‌شکافت به هرمز رسید، اما به کوهی برخورد کرد بنام خواجه عطا، مردی سیاستمدار، تاجر پیشه و جنگجو و این نامی است که فقط از آن بی نام مانده است.