توضیحات
«دو چشم بیست انگشت» عنوان نخستین مجموعهی منتشر شدهی «شهربانو پرخیده»، نویسندهی بندرعباسی است.
پرخیده در حوزهی ادبیات داستانی هرمزگان، نام ناشناختهای نیست.
او از ابتدای دههی هشتاد در این حوزه حضور دارد و تمام این سالها، قلم زدن و تجربه کردن در این عرصه را پی گرفته است.
گرچه با تأخیر فراوان که بخشی از آن به وسواسهای او و قلمش برمیگردد اما بالاخره او مجموعهی حاضر را با دوازده داستان کوتاه به دست چاپ و انتشار سپرد.
دو چشم بیست انگشت، روایت رنجآلود جنوب یه ویژه بندرعباس و روستاهای اطراف آن است.
مخاطب در طول داستانهای این مجموعه ترسیمی واقعگرایانه از جنوبِ غنوده میان سنتها، آداب و رسوم منحصر به فردش را میبیند که قلم شهربانو پرخیده در کمال سادگی و صداقت آنها را به روایت کشانده است.
شخصیت و کاراکتر زن جنوبی، ویژگی دیگری است که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت.
جسارتورزی قلم پرخیده در ترسیم این روایت، به ویژه مصائب زنان جنوبی، مخاطب را با مرور صحنههای درخشانی مواجه میکند.
شخصیتها، فضای داستانها و نوع روایت گرچه در نگاه نخست، آشنا، ساده و صمیمی مینماید اما نویسنده به ظرافت پس از این لایهی نخستین، رنجهای نهفته را در لایههای بعدی به ذهن متبادر میکند:
«پسرک در خواب عمیقی بود و دماغش فس فس میکرد.
رفتم داخل، برای خودم قلیان چاق کردم، موهایم که در سی و چهار سالگی سفید شده بود افتاد توی باد، دودهای سرگردان را فوت کردم توی هوا دودها گریختند توی تاریکی محو شدند من نمی توانستم، حس کردم کسی مدام مرا با چوب میزند، این حس از بچگی با من بود…»
(داستان پسِ دری، صفحه ۱۷)
نظرات
هنوز هیچ نقد و بررسی صورت نگفته است.