توضیحات
کودکی، من و سینما
مجموعه خاطرات
ماشاالله راجی
من کودکی و سینما روایت شفاهی هنر و ادبیات میتواند بخشی از پازل شکلگیری و رونقبخشی آن در هر منطقهای باشد.
روایتی که پیوند عمیقش با عنصر صداقت گاهی بسیاری از قواعد کلیشهای را کنار میزند
تا روایتگر جریان ساده از زندگی باشد
و دقیقا آن چه در چنین روایتهایی برجسته مینماید «زندگی»، همراه با مصادیق سادۀ آن است.
مصادیقی که برخاسته از قواعد و تئوریهای خشک و بیروح نیستند آنچه را که میبینند به همان شفافی و زلالی ثبت و ضبط میکند
تا مخاطب از لابلای نور و روشنی، زندگی را به تماشا بنشیند، درد و رنجها را لمس کند و شادیها را ببیند.
«ماشاالله راجی»، فیلمساز قدیمی بندرعباسی است
و در کتاب «من، کودکی و سینما» همان گونه که از عنوانش پیداست
در خلال روایتی زلال و شیرین از کودکی و زندگیاش به آشنایی با سینما و فعالیت فیلمسازیاش پرداخته است.
راجی با دنیای نوشتن بیگانه نیست او سالها به عنوان یک فعال فرهنگی در جراید و مطبوعات استان قلم زده است.
قلمش سلیس و روان و روایتش جذاب است.
گویی قلم برای او حکم دوربینی روی کول دارد چرا که او مخاطب را در میان سطرها و کلماتش به تماشا میکشاند.
داشتم برای اولین بار فیلم میساختم.
هنوز خیلی چیزها تازه بود.
کسی دوربین تصویربرداری که جثهی عظیمی داشت را آورد.
این یک دوربین هیکلی خیلی بزرگ بود.
با یک لنز گنده، شخصی که آن جا مسئول نگهداری وسایل و دوربین بود لنز دوربین را باز کرد، ناگهان دل من هُری پایین ریخت.
من که حتی یک فریم فیلم نساخته بودم حال داشتم یک فیلم بلند کار میکردم.
او با یک مهارت خاصی به یک چشم برهم زدن لنز را پاک کرد و مقداری ماده شیمیایی مخصوصی کـه از کف بود به لنز زد.
یاد آن دوربین لوبیتل دو کوچک خانهی خودمان افتادم که چه حیرتآور بود
و این دوربین که حال میخواست تحول تازهی زندگی من باشد.
هر دو تا دوربین را هرگز نمیتوانم از یاد ببرم
یکی که با آن عکسهای ابتدایی زندگی را میگرفتم و دیگری که میخواستم، با آن فیلم بسازم…
ماشاالله راجی
نظرات
هنوز هیچ نقد و بررسی صورت نگفته است.