«محمود شجاعی» سالهاست که به عنوان یک ترانهسرا نام و ترانههایش در هرمزگان مطرح است، ترانههایی که برخی از آنها نوستالژی این سرزمین جنوبیاند.
مجموعه «مثل فریاد، رها» اولین مجموعه ترانه اوست که از دنیای صدا و سازها، قامت کلمه و کتاب گرفته است.
مرور ترانههای شجاعی، اولین گزینه را که به ذهن متبادر میکند معناگراییست، آن هم معنایی که از جنس اجتماعی بودن شکل گرفته باشد. البته تغزل در ترانههای او جایگاه ویژهای دارد اما نمیتوان از نگاه اجتماعی او نیز به سادگی گذشت. نگاهی که لفظ را دربرگرفته و به معنا قالبی شایسته بخشیده است. از این روست که وقتی ترانه به ترانه او را در این مجموعه میخوانید، دغدغهها و رنج مردم پیرامونش را به خوبی حس میکنید. از این منظر او راهی را در پیش گرفته است که میتوان ردپای آن را در ترانههای دیگر ترانهسراهای شناخته شده هرمزگان بیابید. ترانهسراهایی مانند ابراهیم منصفی و حتی علیخان حبیبزاده، ترانههایی از این دست کم ندارند. در فرم ارائه، بهرهگیری از دایره لغات و شکلگیری معنا اما محمود شجاعی استقلال خود را دارد و کمتر به دیگر همنسلان و هماقلیمیهای شاعرش شباهت دارد.
خافته بیدار
کفته پا به
بسته لو وا صدا
وا لرد بکه بی دردت
از سر بگه نبردت
سحر دل سفیدت
از دست مده امیدت
هر چه زندون بایه ویرون
هر چه رنجیر بایه پاره
مثل فریاد رها ….
از دل خاک بدو در
تو ای صبای محشر
اخر قصه مرگن
مثل یه گل به پر پر
نظرات
هنوز هیچ نقد و بررسی صورت نگفته است.