توضیحات
«راشد انصاری» یا همان خالو راشد معروف، از طنز پردازان شناخته شدۀ روزگار ماست.
چاپ و انتشار مجموعههای مختلف و حضور پیوسته و مداوم او در برنامههای ادبی از خالو چهرهای شناخته شده در فضای ادبی امروز رقم زده است.
تازهترین مجموعۀ راشد انصاری، کتاب دویست و ده صفحهای «برادرانهها» است.
خالو در مقدمۀ کتاب آورده است: «شاید اولین بار در طول تاریخ باشد که به جای «اخوانیه یا اخوانیات» از این عبارت استفاده میشود و همان گونه که مستحضرید این گونۀ ادبی در ادبیات از سابقۀ دیرینهای برخوردار است.
در اخوانیهها بیشتر دو دوست شاعر به صورت شعر با یکدیگر شوخی میکنند، احوال یکدیگر را میپرسند، گاهی در خلال این شعرها گله میکنند، به مسایل و مشکلات سیاسی و اجتماعی و… یا نقد دولتها میپردازند.»
سروده: استاد مهدی مباشر- شیراز
ای مظهر طنازی، ای راشدِ انصاری
در مجمع خوشخوابان، بینم که تو بیداری
از رشد شعور خود، راشد شدهای، احسنت
چون ناصرِ فرهنگی، فامیل تو انصاری
از دور رخت بوسم، با این که نمیدانم
هستی تو بلوند و بور، یا سرخی و گلناری
چشمان تو رنگین است، یا چون دل بعضیها!
باشد کمکی تیره، یا میشی و زنگاری
هم نیز نمیدانم، طاسی تو وَ یا مودار؟
ریشوی چنان زندی، یا کوسه چو قاجاری
پیری تو و یا برنا، قویی تو وَ یا دُرنا
نزدیک به هندی چون، طوطیِ شکرخواری…
پاسخ راشد انصاری:
«مهدی ِ مباشر» خان! در قلب منی آری
از خیل مریدانم، بسیار نه مقداری
پرسیدهای از مویم، از وضع سر و رویم
از وزنم و اندامم، جویا شدهای باری
موی سر من مشکی، هیکل چو «رضازاده»
دارم شکمی آن هم اندازة انباری!
از جای دگر اما، چیزی نتوانم گفت
در وصف نمیگنجد، ابعاد گرفتاری
در بندرِ عباسم، نه لوطی و رقاصم
دارم دلکی ساده، از رنگ و ریا عاری
پر مشغلهام اما میطنزم و میخندم
ما را به سیاست چه؟ «ول کن مگه بیکاری!»…
نظرات
هنوز هیچ نقد و بررسی صورت نگفته است.