داستان برای مجموعۀ «کوبا نیشکر صادر می کند» از عنوانش شروع میشود عنوانی که در نگاه نخست، یک مجموعۀ داستانی را به ذهن متبادر نمیکند اما این مجموعه با همین عنوان کمی دور از ذهن برای فضای داستان، یک مجموعه داستان کوتاه صد و شصت صفحهای است.
مجموعهای که با همین داستان آغاز میشود و مرور سطرهای نخست، غافلگیری بیشتر خواننده را به دنبال دارد چرا که مخاطب از همان سطرهای ابتدایی در پی یافتن پیوند و ریشههای این عنوان است اما تا صفحۀ سوم داستان خبری از «کوبا» نیست و تازه از میانۀ صفحۀ سوم است که پرده کنار میرود و ریشۀ پیوندها آشکار میشود:
«تو پرسیدی: کوبا چی صادر میکند؟
و من بلافاصله جواب دادم نیشکر … با تعجب برگشتی، نگاهم کردی، بقیه هم همینطور ، کسی باور نمیکرد یک دختر لاغر جنوبی از صادرات کوبا بداند.
کسی نمیدانست بابای این بچه جغرافیا درس میدهد و به کرّات این جمله را شنیده است.
لبخندی محو روی لبت نشست و حسی گرم به قلبت خزید…
این مجموعه داستان به کوشش «سمیه باستین» قصهنویس جوان بندرعباسی گرد آمده است.
سمیه باستین که در عین جوانی سالهاست مینویسد، بیشتر به عنوان مسئول برگزاری جشنوارههای فرهنگی در این استان جنوبی شناخته میشود و آثار گرد آمده در این مجموعه را نیز از یکی از همین جشنوارههای ادبی انتخاب کرده است.
نظرات
هنوز هیچ نقد و بررسی صورت نگفته است.